تن زخمی هنر از زخم تبر!
پروژه تئاتر هراسی و تشكیك در پول های مشكوك
سام فیلم: خبرگزاری دانشجویان ایران - یادداشت روزحسین هاشم پور
بیانیه اخیر معاونت هنری وزارت فرهنگ این گمانه كه دستكم یك اتاق فكر به دنبال عملیات روانی مقابل جامعه هنری ست را قریب به یقین كرده است.
نسبتی با دائی جان ناپلئون ندارم، وقتی در بیانیه مزبور می خوانید: "... در چند روز اخیر فیلم كوتاهی از یك تئاتر، عكسهایی از تئاتر دیگر و تصاویری از نمایشگاهی كه هر كدام طی سه، هشت و پنج سال قبل اجرا و برگزار شده اند، به نام تئاترهای روی صحنه و نمایشگاه در حال برگزاری در بعضی رسانه ها انتشار یافته است... " جز تلاش سازماندهی شده برای خش انداختن به ساحت هنر چه تحلیل دیگری می تواند به ذهن آورد؟ واقعا برخی به كارند تا برای هنر امروز شائبه آفرینی كنند.چرا؟!
یك: آغازین بار نیمه شهریور ماه هنرمندان آگهی دادند دست های آلوده ای مقابل هنر دست به كار است: وقتی كلیپی عجیب از تیزر نمایش "رویای یك نیمه شب تابستان"تنها چند دقیقه روی اینستاگرام منتشر و بلافاصله حذف شد؛ اما همان چند دقیقه كافی بود تا رئیس تئاتر شهر و كارگردان اثر، شب را در بازداشت بمانند.
مدیركل هنرهای نمایشی به صراحت اعلام نمود "نمایش به هیچ وجه مشكل محتوایی ندارد، فقط تیزر نمایش مونتاژی از چند تصویر مختلف بود كه شبهه احداث كرد"
در آن ساعات ملتهب اگر نبود تلاش های وزارت فرهنگ و البته همراهی دلگرم كننده دادسرای فرهنگ و رسانه اتفاق مزبور می توانست به یك تراژدی بزرگ تر هم بدل شود.
بعدتر اما رویه تخریب هنر و هنرمندان با شتاب افزون تری مورد پیگیری قرار|گرفت و با نسخه های مشابه، همه هنرها آماج حملات شد، در ماههای اخیر، نمایشگاه های تجسمی سیبل شد اما پروژه تئاتر هراسی محور كار بود و هست.
دو: این پروژه تخریبی در سینما با نسخه قدیمی تجسمی و تئاتر كلید خورده است: "شائبه ورود پول های مشكوك"
سوژه چنان حاد و نگران كننده مطرح میگردد و در رسانه ها تیترهای هیجان انگیز می گیرد كه حتی تعدادی از هنرمندان باز با آن همراه می شوند و بدون آنكه یك برگ سند یا مدرك در دسترس باشد خیلی از آثار شاخص این عرصه با تردید پولشویی تخریب حیثیتی می شوند.
جالب است سینماگران هیچ دقت نمی كنند كه چنین شائبه هایی در چند سال اخیر در هنرهای تجسمی و بعدتر تئاتر به شدت مطرح بود و بدون آنكه ثابت شود موج آنرا به سینما كشانده اند.
درست روزهایی كه بودجه هنری دولت كم رمق تر از همیشه است، بیكاری و گرانی روزافزون جامعه هنری را به ستوه آورده و تنها راه برون رفت جلب سرمایه های بخش خصوصی ست!
تردید افكنی در رونق تثبیت شده خرید و فروش آثار هنری در یك دهه اخیر، این روزها به تئاتر رسیده كه از اساس چرا باید سرمایه گذاری پیدا شود كه نمایش بینوایان را با این میزان هزینه بپذیرد و یا فلان سریال چقدر می فروشد كه این قدر خرجش كرده اند و این روزها هم ماجرای تولید چند فیلم توسط یك سرمایه گذار نقل برخی رسانه های تندرو است.
در صورتی كه شهر پر شده از دلالان ارز و سكه و ملك كه زندگی روزمره مردم را به مخاطره انداخته اند، برخی رسانه ها به سرمایه گذاران نو آمده هنر حمله ورند كه "از كجا آورده ای؟!"
در صورتی كه رسالت رسانه به جای طرح چنین پرسش بهتان آلودی، انتشار كدهای روشن از جرم است و به طبع حق ندارد بدون سند آبروی انسان ها را نشانه رود آن هم فقط به این علت كه یك تئاتر شیك یا چند فیلم ساخته تا مردم لذتش را ببرند و در این وانفسای افسردگی عمومی، در اتمسفر هنر نفسی چاق كنند...
بدیهی ست روزنامه نگاری هستم كه نیت خوانی بلد نیست، و به طبع علم غیب هم ندارم مردم ثروت شان را از كجا درآورده اند، مطمئن هم نیستم پول مشكوك وارد هنر شده یا نشده، آیا از دیروزها و دیرسال ها بوده یا همین پنج شش ماه اخیر ناگهان به حساب هنر واریز شده؛اما مثل شما معتقدم نباید بدون سند دیگران را قضاوت كرد.
بد اخلاقی های این روزها را دامن نزنیم، اگر كسی مدركی دارد به جای بهتان خشك و خالی در رسانه ها فقط باید تلفن را بردارد و به مجری قانون اعلام كند...
از این منظر است كه معتقدم طراحان نشسته در اتاق فكر، كارشان را خوب بلدند و در روزهایی كه تنها راه زنده داشت هنر، جلب سرمایه گذاری بخش خصوصی ست با ناامن سازی فضا، سرمایه ها را فراری می دهند و به جیب سرانه فرهنگی كشور دستبرد می زنند.
سه: در فرهنگ" هنر نزد ایرانی ها است و بس"،
حضرت سعدی اش پند می دهد: " جانان پدر هنر آموزید كه ملك و دولت دنیا اعتماد را نشاید..."
چرا برای جمعی هنر و هنرمند خاری در چشم شده است؟ سوژه سویه هنرمندان در انتخابات است؟ و یا صفحات مجازی پرمخاطب شان كه معمولا نسبت به اتفاقات روز واكنش های متفاوت نشان می دهند؟
چهار: برخی البته معتقدند دولت، محل دعواست و جامعه هنری وسیله تحقق هدف؛ مقرر است دولت را بزنند و چه تن و بدنی مهیاتر از هنر و هنرمند؛ تجربه ثابت كرده هم كتك خورش ملس است هم از دیرباز پیراهنش از بد جاهایی پاره شده و هر چه درباره اش بگویند لابد همه می پذیرند، صدای مظلومیتش هم به كسی و جایی نمی رسد... اما حیرت انگیز است كه معمولا تسویه حساب با دولت های دوم به سال آخر منتهی به انتخابات موكول می شد و هنر بینوا همان سال آخر دراز می شد، سابقه نداشته از سه سال مانده تا این حد آبشخور حوادث شود!
پنج: آفتاب پشت ابر نمی ماند، تا آن روز كاش جامعه هنری دقت و هوشمندی بیشتری به خرج دهد، این تنها راه خروج از گوشه رینگ بوكس است.
این مطلب سام فیلم را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب